سکوت صبح

وبلگ شخصی صادق داوری

سکوت صبح

وبلگ شخصی صادق داوری

قران و بهداشت روان

 


                                                                           قران و بهداشت روان 

                           

 

 
قرآن و بهداشت روانی
چکیده
واژه بهداشت و سلامتی به ویژه بهداشت روانی، همیشه انسان را در طول تاریخ به خود مشغول کرده است، تدوین برنامه های تربیتی ‏‏- بهداشتی برای حفظ سلامتی و بهداشت روان نمونه ای از این اقدام بشری است و در این میان دین باوری و آموزه های قرآنی نقش ‏بسزایی در تأمین بهداشت روانی دارند‎.‎
در این مقاله، سلامت روان در قرآن و نشانه های آن و نیز رابطه قرآن و معنادرمانی و راه های درمان افسردگی از دیدگاه قرآن و ‏نقش باوردرمانی در بهداشت روان به تفصیل مورد بحث و بررسی قرار گرفته و در نهایت نیز به جلوه هایی از شفابخشی قرآن ‏پرداخته شده است‎.‎
بهداشت، بهداشت روانی، معنادرمانی، روان درمانی افسردگی، شفابخشی قرآن‎.‎
مقدمه
واژه ی بهداشت و سلامتی همیشه انسان را در طول تاریخ به خود مشغول کرده است. تدوین برنامه های تربیتی - بهداشتی برای حفظ ‏سلامتی و مطالعه، جلوگیری و درمان بیماری ها نمونه ای از این اقدامات بشری است‎.‎
بهداشت در یک تقسیم کلی به دونوع بهداشت جسمی و بهداشت روانی تقسیم می شود ولی آنها همپوشی های زیادی با هم دارند و بر ‏یکدیگر تأثیر می گذارند. بهداشت روانی از آن جهت که رابطه مستقیمی با عملکرد فردی - اجتماعی و سیستم های روانی - اجتماعی ‏دارد، از اهمیت زیادی برخوردار است و این اهمیت باعث تدوین و اجرای برنامه های متعدد بهداشت روانی در ابعاد مختلف می شود‎.‎
برآنیم تا در این مقاله تأثیر آموزه های قرآنی بر بهداشت و سلامت روان و نیز جنبه های مختلف این تأثیر گذاری را بررسی کنیم‎.‎

سلامت روان در قرآن
‎ ‎قرآن فردی را سالم و سلیم النفس می داند که با تکیه بر فطرت توحیدی از ایمان قلبی برخوردار بوده و در رفتار با ایجاد تعادل میان ‏قوای متضاد درونی و نیز تقابلات بیرونی و درونی برخاسته از غرایز و محیط بهترین شیوه را در دستیابی به خوشبختی و قرب الی ‏الله برگزیند. از نظر قرآن کسانی که در عقیده، کفر و در عمل، نفاق را برگزیدند از سلامت روانی برخوردار نبوده و دچار بیماری ‏روانی هستند‎:‎
‎«‎فی قلوبهم مرض فزادهم الله مرضا».(بقره: ده)‏
روان رنجوری تنها در رفتار نیست بلکه در عقیده و ایمان نیز راه می یابد. ازآنجایی که تعادل شخصیت یعنی تعادل فرد در ایمان به ‏خدا و عمل صالح، پس عدم تعادل در هر یک از آن دو موجب «روان رنجوی» فرد بوده و فرد از سلامت روانی برخوردار نخواهد ‏بود.(مجمع البیان، ج یک، ص چهل وهفت)‏

نشانه های سلامت روان
سلامت روان آن چنان که پیش از این گفته شده، تنها سلامت در رفتار نیست بلکه یکی از نشانه های سلامتی روان، سلامتی رفتار ‏است. بنابراین کسانی که از توحید و ایمان درستی برخوردار نیستند همانند کافران و منافاقان حتی مؤمنان ضعیف الایمان، از رنجوری ‏روان برخوردارند‎.‎
این رنجوری خود را در مظاهر بیرونی و رفتاری و واکنش های عملی به خوبی نشان می دهند. وجود اضطراب، ترس، نگرانی، ‏وسوسه و افسردگی، همه نشانه ای از روان رنجوری فرد دارد (بهداشت روان، ص سی ودو) این نشانه ها خود را در دو صورت ‏فردی و اجتماعی بازتاب می دهد‎.‎

ما در اینجا به برخی از نشانه های سلامت روانی از منظر قرآن اشاره می کنیم تا افزون بر یافتن نشانه های منفی به نشانه های اثباتی ‏سلامت روانی در برابر رنجوری آن اشاره داشته باشیم‎.‎

الف. آرامش روحی
‎ ‎آرامش زمانی در انسان پدید می آید که به واجب دینی، نفسی و اجتماعی خود عمل کرده باشد در صورتی که انسان هر یک از این ‏موارد را نادیده گیرد دچار بیماری های روحی گشته و روان رنجور می گردد. اعراض از یاد خدا و دستورهای او یا عدم ایمان به ‏خدا می تواند فرد را دچار بیماری نماید و سلامت روانی اش را در معرض خطر قرار دهد، چنان که یاد خدا موجب آرامش دلها و ‏آرامش روحی می گردد. «الا بذکر الله تطمئن القلوب»(رعد: بیست و هشت): همانا با ذکر خدا دل ها آرام می گیرند‎.‎
و اما منظور از ذکر الله چیست؟ چگونه دل انسان با یاد الله آرام می گیرد؟ اگر شخصیت انسان شبیه به یک کوه یخ باشد و ضمیر ‏ناخودآگاه آدمی، نه دهم که یخ مستور و مخفی در آب، اگر ضمیر ناخودآگاه بر وجود آدمی سیطره داشته باشد و تعیین کننده و ‏کارگردان پشت صحنه باشد، اگر انواع اختلالات رفتاری و بیماری های روحی و روانی تجلی تیره شدن روابط خودآگاه و ناخودآگاه ‏تلقی گردد و اولین گام در تخفیف این بیماری ها انتقال موضوعات و مسائل درون ناخودآگاه به سطح آگاه بیمار باشد، معنا و اهمیت ذکر ‏معلوم و روشن می گردد‎.‎
ذکر الله به طور خاص یعنی با خبر ساختن، خبر گرفتن و توجه کردن ارادی و معتمدانه ذهن هشیار از آن چیزی که در ناخودآگاه ‏آدمی وجود دارد. (اصول کلی بهداشت روان در اسلام، ص پنجاه و سه) ذکر یعنی اعتراف به حضور او، به محض اینکه الله حاضر ‏در ناخودآگاه آدمی، اما غایب از سطح آگاه ذهن به یاد آورده می شود، ناگهان ابهامات از بین می رود، یک احساس شعف، آرامش ‏طمأنینه، احساس معنادار بودن زندگی شخص و کل هستی، یک احساس تعالی به انسان دست می دهد و قلب متلاطم، ناآرام و ‏مضطرب، آرام می گیرد(انوار درخاشن ج نه، ص دویست و بیست) و همراهی و پذیرش ولایت الله، ترس، خوف، غم و اندوه را از ‏دل ها می زداید. (تفسیر نمونه، ج هشت، ص سیصد و سی وسه) «الا ان اولیا الله لا خوف علیهم و لا هم یحزنون، الذین امنوا و کانوا ‏یتقون، لهم البشری فی الحیاه الدنیا و فی الاخره لا تبدیل لکلمات الله ذلک هو الفوز العظیم».(یونس: شصت و دو تا شصت و چهار). و ‏ذکر، او را به آینده امیدوار میسازد؛ چون ترس از آینده همواره هر گونه آرامش و آسایش را از انسان سلب می نماید‎.‎
وقتی انسان همواره از آینده مبهم و نامعلومی در رنج باشد، آسایش و آرامش کنونی بر او سخت و دشوار می گردد و از وی سلب می ‏شود در حالی که ایمان به آینده او را امیدوار و توانایی بهره گیری از لذت های حال را در او افزایش می دهد (المیزان، ج هفده: ص ‏‏415). «ان الذین قالوا ربنا الله ثم استقاموا تتنزل علیهم الملائکه الا تخافوا و لا تحزنوا و ابشروا بالجنه التی کنتم توعدون». (فصلت: ‏سی)‏
آرامش روحی در سه چیز نمودار می شود‎:‎
‏1‏‎. ‎توانایی در برخورد با بحران ها، و این به توانایی فرد در استواری و بردرباری و مقاومت در برابر رنج ها، مصیبت ها، سختی ها ‏و شکست های گوناگون بر می گردد، بدون آنکه تعادل روانی، سلامت روحی خود را از دست دهد. این حالت جز با این باور تحقق ‏نخواهد یافت که هر چه انسان بدان دچار می شود به قضای الهی و از باب آزمایش و ابتلای او است، و این که تنها او قادر به دفع شر ‏و ضرر است و باید به خداوند اتکا نماید، چه بسا آن شر و مصیبت دریچه ای به سوی خیر و سعادت ابدی او باشد (تفسیر منهج ‏الصادقین، ج یک، ص چهار صد و نود) «و عسی ان تکرهوا شیئا و هو خیر لکم و عسی ان تحبوا شیئا و هو شر لکم والله یعلم و انتم ‏لا تعلمون» (بقره: دویست و شانزده)‏

‏2‏‎. ‎توانایی بر شکیبایی و تحمل سختی ها، زیرا صبر و شکیبایی در برابر سختی ها نشان دهنده ی سلامت روانی است. انسان صابر به ‏این درجه از کمال دست یافته است که همه این سختی ها برای رهایی و آزادسازی توانایی های بالقوه ای است که در او نهاده شده ‏است، و این توان و قدرت نهان جز به هنگام بروز شداید و سختی ها آشکار نمی شود. پس سختی ها را ابزاری برای خروج توانمندی ‏ها از قوه به فعلیت می بیند و با این شیوه توان و تعقل و خردش فزونی یافته و استعدادهای نهفته اش آشکار می شود. «ولنبلونکم ء من ‏الخوف و ا لجوع و نقص من الاموال و الانفس و الثمرات و بشر الصابرین»(بقره: صد و پنجاه و پنج) در حقیقت صبر و شکیبایی در ‏برابر شداید و سختی ها نشان دهنده ی سلامتی ایمان و تعادل شخصیتی اوست که با به کارگیری از توان و قدرت نهفته می تواند راه ‏کاری مناسب برای برون رفت از آنها یافته است و عمل صالح و درستکاری نیم دیگر از ایمان خویش را آشکار می سازد، زیرا ایمان ‏کامل در سلامت عقیده و عمل صالح است که صبر و شکیبایی بخش نخست یعنی سلامت عقیده و نیز عمل صالح و درست در حل ‏مشکل، نشان دهنده ی کمال ایمان اوست‎.‎

‏3‏‎. ‎توانایی و درک درست آینده و خوش بینی به آن، زیرا کسی که از سلامت روان برخوردار است به آینده امیدوار است و هدف از ‏زندگی را تلاش برای درک محبوب و لقاء الله می بیند، از این رو سختی ها را ابزاری برای رسیدن به آینده ای روشن می یابد که: ‏‏«ان مع العسر یسرا» (انشراح: شش): با هر رنجی آسانی است‎.‎

ب. خودکفایی و استقلال در فعالیت ها و بهره گیری از نتایج
‎ ‎یکی دیگر از نشانه های اثبات سلامت روح و روان آدمی، خودکفایی و استقلال در کارها و بهره گیری از نتایج درست آن است، به ‏این معنا که بر پایه ی آنچه توانایی های فرد و امکانات و مهارت هایش اجازده می دهد در کار خویش استقلال را حفظ نماید. از راه ‏کار و استقلال در عمل فرد می تواند به اهداف حیاتی خویش دست یابد. «لیاکلوا من ثمره و ما عملته ایدیهم افلا یشکرون». (یس: سی ‏و پنج)‏

ج. خوشنودی از خود و دیگران
‎ ‎یکی دیگر از نشانه های سلامت روان آن است که انسان از خود، استعداد، امکانات و توانایی های خدادادیش خرسند و خوشنود بادشد ‏و شکر و سپاس آن را به جای آورد. سپاس و خرسندی از این نعمت ها بهره گیری درست و کامل از آنهاست. کسی که از خود و ‏نعمت هایش خرسند و خوشنود نباشد همواره در آرزوی چیزی خواهد بود که گاه برون از توان اوست، از این رو دچار حسد، ‏افسردگی و مانند آن می گردد. کسی که از خود و نعمت های خود خشنود و خرسند است نه تنها سپاس گزار آن می شود بلکه اعتماد و ‏عزت نفس در او افزایش می یابد که این مسائل موجب آرامش وی می شود. اعتماد و عزت نفس موجب می شود که همکاری و تعامل ‏بادیگران نیز در او شدت یافته و از دیگران بیش از آنچه که هستند متوقع نباشد‎.‎

د. توانایی بر کنترل نفس
کسی که از تعادل روانی و سلامت روحی برخوردار است، می تواند بر کشش ها و گرایش های شهوانی کنترل داشته باشد و آن ها را ‏در جهت اهداف عالی خود به کار گیرد. نه تنها غرایز خویش را سرکوب نمی کند بلکه با کنترل و هدایت آنها به بهترین شیوه، آن قوا ‏و غرایز را به خدمت خود در می آورد و غرایز نفسانی را نعمت های دنیایی برای تکامل رشد خود می یابد. (تفسیر راهنما، ج دو، ‏ص سی و چهل و نه) «زین اللناس حب الشهوات من النساء البنین و القناطیر المقنطره من الذهب و الفضه و الخیل المسومه و الانعام و ‏الحرث ذلک متاع الحیاه الدنیا و الله عنده حسن الماب».(آل عمران: چهارده)‏

هــ. توانایی بر پذیرش مسؤولیت
‎ ‎توانایی برای پذیرش مسؤولیت ها یکی از مهمترین نشانه های سلامت روانی فرد از دیدگاه قرآن است. «فوربک لنسالنهم اجمعین، ‏عما کانوا یعملون» (حجر: 92 و 93)؛ «ولو شاء الله لجعلکم امه واحده واحده ولکن یضل من یشاء و یهدی من یشاء ولتسالن عما کنتم ‏تعملون»(نحل: نود و سه) پس هر فردی که مسؤولیت اندیشه، عقیده، رفتار و گفتارش را بپذیرد، دارای سلامت رفتار است‎.‎

و. توانایی بر فداکاری و ایثار
‎ ‎از آنجایی که انسان متعادل در ایمان و عمل از سلامت روانی برخوردار است و به اصل توحید در همه ی امور اعتقاد دارد و به آن ‏پایبند می باشد، در مقام عمل این توان و قدرت را داشته باشد تا با بذل و بخشش به دیگران کمک نماید و نیز از جان و مال خود برای ‏تکامل فردی و اجتماعی جامعه ایمانی اش بکوشد و در این راه جانفشانی نماید.(مجمع البیان، ج یک، ص سیصد و ده) «ان الله اشتری ‏من المومنین انفسهم و اموالهم بان لهم الجنه»(توبه: صد و یازده) «یا ایها الذین آمنوا هل ادلکم علی تجاره تنجیکم من عذاب تومنون بالله ‏و رسوله و تجاهدون فی سبیل الله باموالکم و انفسکم ذلکم خیر الکم ان کنتم تعلمون». (صف: ده و یازده‎)‎

ز. توانایی بر ایجاد ارتباط درست با دیگران
کسی که از سلامت روان برخوردار است به راحتی و آسانی می تواند با دیگران ارتباط برقرار نماید و در رفع نیازهای خود و ‏دیگران با آنان همکاری کند. «وتعاونوا علی البر و التقوی ولا تعاونوا علی الاثم و العدوان و اتقوا الله ان الله شدید العقاب».(مائده: دو) ‏زیرا انسان همواره نیازمند به دیگران است. این ارتباط و تعامل و همکاری باید بر پایه دوستی و اعتماد باشد.(المیزان، ج پنج، ص صد ‏و هفتاد و دو) «انما المومنون اخوه فاصلحوا بین اخویکم و اتقوا الله لعلکم ترحمون». (حجرات: ده)‏
ح. گزینش اهداف واقعی
‎ ‎یکی از شرایط سلامت روانی آن است که فرد بتواند هدف واقعی و حقیقی را تشخیص داده و انتخاب نماید و در انتخاب هدف دچار ‏گمراهی نگردد، از این رو هدف های زودگذر را اصل قرار نمی دهد. «انما الحیاه الدنیا لعب و لهو». (محمد: سی و شش) (المیزان، ‏ج هجده، ص دویست و هفتاد)‏

ط. احساس خوشبختی و سعادت
یکی از نشانه های بارز و صحت و سلامت روان آن است که فرد احساس خوشبختنی و سعادت نماید‎.‎

قرآن و معنا درمانی
‎ ‎قرآن کریم، نسخه هایی شفابخش برای درمان دردها و رنج های ما دارد. قرآن تلقی و باور سطحی آدمیان از امور را دگرگون می ‏سازد و به طوری که آنان به سهولت قادر بر تغییر «رفتارها و اعمال» «تصمیم ها و اقدام ها» و «درمان رنج های » خود شوند، در ‏قرآن کریم چنین می خوانیم: «قد جاءکم بصائر من ربکم فمن ابصر فلنفسه و من عمی فعلیها...» (انعام: صد وچهار): به راستی بینش ‏هایی از نزد پروردگارتان برایتان آمده است. پس هر که در پرتو آن بینا شود، به سود خود چنین کرده، و هر که کوری ورزد، به زیان ‏خود‎.‎
از این آیه پیداست که قرآن در پی تغییر و تقویت بصیرت آدمیان است. بصیرت، باور و بینش عمیقی است که اگر آدمی بدان دست یابد، ‏معنا و مفهومی برای زندگی خود یافته است، معنایی که او را در مواجهه با رنج ها و سختی ها مقاوم می سازد، افق دید او را وسیع ‏تر و نگاه او را به زندگی و جهان هستی، نافذتر می نماید. (المیزان، ج هفت، ص سیصد و نوزده‎)‎

شیوه های معنابخشی قرآن
‎ ‎قرآن کریم از انسان می خواهد که برای معنا بخشیدن به زندگی اش بینش خود را در این موارد تصحیح و تقویت کند‎:‎
‏1‏‎. ‎جهان هستی؛ 2. دنیا؛ 3. حقیقت انسان؛ 4. تاریخ انسان؛ 5. مرگ و زندگی پس از آن‎.‎
‏1‏‎. ‎جهان هستی
‎ ‎جهان هستی به مجموعه ی آفریده های خداوند اطلاق می شود که خواه قابل رؤیت باشد، خواه قابل رؤیت نباشد که از آن تعبیر به ‏‏«غیب و شهود» می شود. قرآن کریم می فرماید: در رأس این عالم، خداوندی است که شاهد است و جز او همه «مشهود»: «بسم الله ‏الرحمن الرحیم و السماء ذات البروج و الیوم الموعود و شاهد و مشهود». (بروج: 1-3)‏
خداوند متعال در جای دیگر از کلام نور می فرماید: «یعلم ما یلج فی الارض و ما یخرخ منها و ما ینزل من السماء و ما یعرج فیها و ‏هو الرحیم الغفور» (سباء: دو): (آنچه در زمین فرو می رود و آنچه از آسمان فرود می آید و آنچه در آن بالا می رود (همه را) می ‏داند و اوست مهربان آمرزنده)‏
خداوند در کنار آیاتی که بیانگر علم بی پایان او بربندگان و همه ی موجودات است، از قدرت خود نیز سخن می گوید: «ولله من ورائهم ‏محیط» (بروج: بیست): خدا از هرسو بر ایشان محیط است‎.‎
خدای تعالی به منظور تغییر بینش آدمیان از سطحی نگری به ژرف اندیشی در پدیده های جهان هستی و تعمیق باور آنان نسبت به علم، ‏قدرت، حکمت و رحمت خود، پیوسته از نعمت هایی که به بندگان ارزانی داشته سخن می گوید: در همان آیات ابتدایی سوره ی بقره ‏فلسفه ی عبادت و پرستش خود را رسیدن به تقوی الهی و شکر نعمت عنوان نموده و می فرماید: «یا ایها الناس اعبدوا ربکم الذی ‏خلقکم و الذین من قبلکم لعلکم تتقون» (بقره: بیست و یک): ای مردم! پروردگارتان را که شما و کسانی را پیش از شما بوده اند آفریده ‏است، پرستش کنید چه بسا با تقوا شوید) یادآوری نعت های خداوند، عملی لازم و واجب است زیرا خداوند به این کار فرمان داده ‏است: «..... و اذکروا نعمت الله علیکم و ما انزل علیکم من الکتاب و الحکمه...». (بقره: دویست و سی و یک)‏

‎. ‎دنیا
‎ ‎دنیا به بخشی از جهان هستی اطلاق می شود که کانون آن زمین است. دو روی سکه ی دنیا را «سختی ها و آرزوها» تشکیل می ‏دهد. دنیا را در ناهموارِ سختی ها و مشکلات بنا نهاده اند. سختی و دشواری در زندگانی دنیوی، یک اصل و قاعده است. (تفسیر بیان ‏السعاده، ج یک، ص صد و نود و یک) «ام حسبتم ان تدخلوا الجنه و لما یا تکم مثل الذین خلوا من قبلکم مستهم الباساء والضراء و ‏زلزلوا حتی یقول الرسول و الذین آمنوا معه متی نصرالله الا ان نصر الله قریب»(بقره: دویست و چهارده): آیا گمان کردید داخل بهشت ‏می شوید بی آنکه حوادثی همچون حوادث گذشتگان برشما برسد؟ همانا که گرفتاری ها و ناراحتی ها به آنها رسید و آن چنان ناراحت ‏شدند که پیامبر و افرادی که ایمان آورده بودند، گفتند: پس یاری خدا کی خواهد آمد؟ آگاه باشید یاری خدا نزدیک است! «ولنبلو نکم بشی ‏ء من الخوف و الجوع و نقص من الاموال و الانفس و الثمرات و بشر الصابرین الذین اذا اصابتهم مصیبه قالوا انا الله و انا الیه ‏راجعون» (بقره: صد و پنجاه و پنج و صد و پنجاه و شش): قطعاً همه شما را با چیزی از ترس، گرسنگی و کاهش در مال ها و جان ‏ها و میوه ها آزمایش می کنیم و بشارت ده به استقامت کنندگان! آنها که هر گاه مصیبتی به ایشان می رسد، می گویند: ما از آن خدا ‏هستیم و به سوی او باز می گردیم! با توجه به مفاد آیات یاد شده، متوجه می شویم که زندگی در این دنیا، با نقص ها، کمبودها، دشواری ‏ها و نگرانی ها آمیخته است. این آگاهی آدمی را در مواجهه با جلوه های ناگوار زندگی آماده می سازد و صبر و شکیبایی را در دل و ‏جان او می نشاند. دستیابی به آرامش و آسایش هم جز با گذار از مرحله ی دشواری ها امکان پذیر نیست: (تفسیر من وحی القران، ج ‏بیست و چهار، ص سیصد و شصت و هفت) «فان مع العسر یسرا ان مع العسر یسرا» (انشراح: 5-6): به یقین با (هر) سختی، آسانی ‏است (آری) مسلماً با (هر) سختی آسانی است‎.‎
پذیرش این واقعیت که «بی رنج گنج میسر نمی شود» به زندگی دشوار آدمی، معنا می بخشد و دشواری ها را در مقابل گام های ‏مصمم او آسان می سازد، با درک این معنا، خرسندی کامل، رضایت دل و آرامش خاطر وجود آدمی را فرا می گیرد و از عمق جان، ‏خدا را حتی بر سختی ها و دشواری ها سپاس می گوید‎.‎

‎. ‎حقیقت انسان
‎ ‎یکی دیگر از عوامل مؤثر در معنادار شدن زندگی انسان، توجه به حقیقت وجود آدمی است. انسان از یک سو آفریده ی خداست. او ‏از خود چیزی ندارد، وجودش سراپا نیاز و احتیاج است: «یا ایهاالناس انتم الفقراء الی الله و الله هو الغنی الحمید» (فاطر: پانزده): ای ‏مردم شماهمگی نیازمند به خدا هستید، تنها خداوند است که بی نیاز و شایسته ی هر گونه حمد و ستایش است‎.‎
از سوی دیگر انسان «خلیفه الله» است. خداوند او را به عنوان جانشین و قائم مقام خود برروی زمین برگزید و فرشتگان را فرمان داد ‏تا بر اوسجده کنند. این فرمان زمانی از جانب خداوند صادر شد که اسرار جهان هستی (اسما) را به او آموخت و از فرشتگان خواست ‏که از این اسما بگویند و چون آنان اظهار بی اطلاعی کردند ولی حضرت آدم (علیه السلام) از اسما و اسرار هستی آنان را آگاه کرد، ‏خداوند خطاب به فرشتگان که به آفرینش انسان معترض بودند، فرمود: آیا به شما نگفتم که من غیب آسمان ها و زمین را می دانم؟! ‏‏(بقره: سی تا سی وچهار‎)‎
خداوند خود وعده داده است که انسان را - در صورتی که به جایگاه و مقام خود آگاه باشد و تنها ولایت او را بپذیرد و از ولایت شیطان ‏سر باز زند - مورد حمایت پی در پی خود قرار دهد؛ راه خروجی از بن بست های زندگی برایش قرار دهد؛ رزق و روزی بی ‏شماری به او عطا کند؛ وکالت او را بپذیرد؛ او را از شر وسوسه های شیطان حفظ کند و در همه حال مراقب او باشد: «و هو معکم ‏این ما کنتم»(حدید: چهار) هر جا باشید، او با شماست. هنگامی که انسان به درک این معنا نایل می گردد که در همه حال مورد توجه و ‏مراقبت خداوند و فرشتگان او است، هرگز دچار یأس و ناامیدی نمی شود و هیچ گاه احساس تنهایی (=افسردگی) نمی نماید‎.‎

‎. ‎تاریخ انسان
‎ ‎گذشته انسان را، درگیری بین حق و باطل تشکیل می دهد و همیشه بین طرفداران حق و باطل درگیری و نزاع بوده است. گاه ‏پیروزی با پیروان حق و گاه با تکذیب کنندگان بوده است ولی سرانجام پیروزی نهایی نصیب یاران حق می شده است و این سنت الهی ‏است که زمین و حکومت بر آن را بندگان صالح خدا به ارث می برند.(المیزان، ج سیزده، ص 188) «وقل جاء الحق و زهق الباطل ‏ان الباطل زهوقا» (اسراء: هشتاد و یک): حق آمد و باطل نابود شد؛ یقیناً باطل نابود شدنی است. «قل لن یصیبنا الا ما کتب الله لنا هو ‏مولانا و علی الله فلیتوکل المومنون» (توبه: پنجاه و یک): هیچ حادثه ای برای ما رخ نمی دهد، مگر آنچه خداوند برای ما نوشته و ‏مقدر داشته است؛ او مولا (و سرپرست) ماست و مؤمنان باید تنها بر خدا توکل کنند‎.‎

‏5‏‎. ‎مرگ و زندگی پس از آن
‎ ‎ما اکنون زنده ایم، با مردن هم زنده ایم. «مرگ» پل عبور از یک مرحله ی زندگی به مرحله ای والاتر است. از نظر قرآن، «زندگی ‏واقعی»، زندگی پس از مرگ است. قرآن به زندگی این دنیا، «متاع»، «متاع قلیل»؛ (بهره ی اندک)، «متاع الغرور» (کالای فریب) ‏‏«زینت»، «لهو ولعب» (سرگرمی و بازیچه) اطلاق نموده است: «وما هذه الحیاه الدنیا الا لهو و لعب وان الدار الاخره لهی الحیوان ‏لو کانوا یعلمون» (عنکبوت : شصت و چهار): این زندگی دنیا چیزی جز سرگرمی و بازی نیست و زندگی واقعی سرای آخرت است ‏اگر می دانستند. درک این معنا که زندگانی واقعی با مرگ آغاز می شود، از وابستگی آدمی به ظواهر زندگی می کاهد و او را برای ‏زندگی ابدی آماده می سازد و هر گونه ترس و وحشت از مرگ را از او باز می ستاند‎.‎

آیات قرآن، شفابخش است‎.‎
‎«‎وننزل من القران ما هو شفاء و رحمه للمومنین...»(اسراء: هشتاد و دو): و از قرآن آنچه شفا و رحمت است، برای مؤمنان نازل می ‏کنیم... . خداواند متعال در این آیه، به صراحت آیات قرآن را «شفابخش» معرفی نموده است. قرآن نسخه ای برای سامان بخشیدن به ‏همه ی نابسامانی ها، بهبود فرد و جامعه از انواع بیماری های اخلاقی و اجتماعی، روحی و جسمی است‎.‎

امتیازات آیات شفابخش قرآن‎:‎
الف. آیات درمان گر قرآن، ضرر و عوارضی به دنبال ندارد‎.‎
ب. آیات درمان گر قرآن، هرگز کهنه نمی شود‎.‎
ج. شفایافته ی قرآن، خود عامل شفا و بهبود دیگران می شود‎.‎
د. در نسخه ی شفابخش قرآن، اشتباه نیست‎.‎
هـ. این نسخه، همیشگی و در اختیار همه است‎.‎
و. طبیب این دارو، بیماران خود را به خوبی می شناسد و بیماری را به طور دقیق تشخیص می دهد‎.‎
ز. طبیب این دارو، بیماران خود را بسیار دوست می دارد و نسخه اش دایمی است‎.‎
نکته مهمی که این آیه به آن تصریح می کند، آن است که: آیات قرآن کریم منحصراً افراد با ایمان را شفا می بخشد. بنابراین باید به شفا ‏بخشی قرآن اعتقاد راسخ داشت‎.‎
قرآن کریم تنها آن دسته از بیماران را درمان می کند که علاوه بر اعتراف به بیماری و نیاز خود، به طبابت انحصاری قرآن کریم، ‏ایمان و اعتقاد راسخ داشته باشند. در این صورت قرآن کریم او را به حضور می پذیرد و به وی در معالجه و درمان بیماری های ‏گوناگون یاری می رساند. (تفسیر من وحی القرآن، ج چهارده، ص 233)‏

در اولین اقدام، با استدالال ها و دلایل روشن خود، رکود فکری او را شفا می دهد، به اندیشه ی او استقلال می بخشد، وی را با آیات ‏نورانی و روشنگر خود از ظلملت های کفر، شرک، جهل و نفاق به روشنایی های هدایت، ایمان، تقوا، پاکی و اخلاص رهنمون می ‏سازد و او را در مسیری قرار می دهد که به سرچشمه ی عزت، اقتدار و شکوه و عظمت و مقام والای «عزیز حمید» متصل می ‏گردد. (تفسیر من هدی القرآن، ج شش، ص 295)‏
قرآن کریم با موعظه ها و پندهای خود، قساوت قلب ها را درمان می کند، با آیات تاریخی خود، پند و عبرت می دهد و آدمی را از ‏تحیر و سرگردانی رهایی می بخشد، با زیبایی آهنگ و فصاحتش، روح فراری را جذب می کند. با قوانین و احکامش عادات خرافی و ‏سنت های غلط و تقلیدهای کورکورانه را ریشه کن می سازد تلاوت و تدبر درآن، بیماری غفلت را شفا می دهد و تبرک و توسل به ‏آن، امراض و بیماری های جسمی را برطرف می سازد (المیزان، ج سیزده، ص 196). حضرت پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله) ‏قرآن کریم را به طور مطلق به عنوان دارو و درمان معرفی نموده اند. «القرآن هوالدواء» (میزان الحکمه، ج هشت، ص 72‏‎).‎
این حقیقت از امام علی (علیه السلام) نیز نقل شده است: آگاه باشید! در قرآن، خبرهای آینده است و بیان حوادث اقوام گذشته و درمان ‏بیماری های شما و برنامه ی نظم و زندگی اجتماعی شما. (نهج البلاغه، خطبه ی 158) و نیز درجای دیگر می فرمایند: «ثم انزل ‏علیه الکتاب نورا لاتطفا مصابیحه و شفاء لاتخشی اسقامه و دواء لیس بعده داء...». (نهج البلاغه، خطبه ی 198)‏
قرآن و روان درمانی افسردگی
در سال های اخیر کوشش های زیادی در زمینه ی روان درمانی افرادی که دچار اضطراب های شخصیتی و بیماری های روانی ‏هستند، انجام شده است. در این زمینه روش های مختلفی برای روان درمانی پدید آمده است، اما هیچ کدام موفقیت مورد انتظار را ‏درباره از میان بردن و یا پیشگیری از بیماری های روانی به دست نیاورده است. برخی از پژوهش ها نشان می دهد میانگین درمان در ‏مورد بیمارانی که با روش روانکاوانه معالجه و درمان می شوند بین 46 تا 60درصد در نوسان است و اگر توجه کنیم که میانگین ‏بیمارانی که بدون معالجه به روان درمانگران از عوارض این گونه بیماری ها رهایی می یابند میان 44 تا 66درصد در نوسان است، ‏متوجه می شویم که میانگین فوق درصد رضایت بخشی را تشکیل نمی دهد.میگنا دات آی آر، وانگهی حال گروهی از بیماران پس از ‏معالجات روان درمانگران بدتر هم شده است. در پژوهش های دیگری روشن شده است که شمار بیماران درمان یافته از یک گروه ‏مورد مطالعه که تحت مداوای درمانگران قرار نداشتند با تعداد بیمارانی که از طریق روان درمانی معالجه شده اند برابر بوده است‎.‎
این پژوهش نشان داده است که حال برخی از بیماران معالجه شده توسط روان درمانگران وخیم تر هم شده است. این گونه پژوهش ها ‏نشان می دهد که میانگین درمان ناشی از روان درمانی هنوز به میزان رضایت بخشی نرسیده است.(علم النفس المعاصر فی ضوء ‏الاسلام، ص 96)‏
هر انسانی در روند زندگی خود با موانعی رو به رو می شود زیرا در مقابل هر نوشی، نیش و در مقابل هر خوشی، ناخوشی وجود ‏دارد. این موانع و مشکلات برای انسان ایجاد دلهره می کند. در هنگام گرفتاری ها دچار اضطراب و سپس افسردگی می شود. البته ‏نوع مشکلات و شخصیت افراد و زمان و مکان در طولانی بودن و یا کوتاه بودن این اضطراب ها  که اگر درمان نشود به افسردگی ‏منجر می شود دخالت دارند‎.‎
در جهان کنونی بیماری افسردگی بسیار زیاد شده است به طوری که عده ای از مردم کشورهای صنعتی با دارو به خواب رفته و با ‏دارو بیدار می شوند‎.‎
به عقیده روان شناسان، افسردگی بیماری ناشی از مدرنیسم و فشارهای جانبی آن است و جوانان به ویژه در آمریکا که سرعت ‏نوآوری در آن بیش از سایر نقاط جهان است و در سنین پایین تر در دام این بیماری گرفتار می آیند‎.‎
مددکاری اجتماعی و بهداشت روانی در همه جا به سرعت رو به گسترش گذاشته است، در واشنگتن یک کمیسیون بهداشت روانی ‏وابسته به دفتر ریاست جمهوری اعلام می دارد که به طور کامل شهروندان ایالت متحده از نوعی فشار عصبی رنج می برند و یک ‏روان شناس از مؤسسه ملی بهداشت روانی ادعا می کند که تقریباً هیچ خانواده ای بدون نوعی ناهنجاری روانی وجود ندارد و اعلام ‏می کند روان پریشی، جامعه ی آمریکا را که آشفته و پریشان و متفرق و نگران آینده است، فرا گرفته است. بدون تردید علت این ‏افسردگی فرو رفتن در مادیات و دوری از مذهب، معنویات و فراموشی خدا می باشد‎.‎
سؤالی که در اینجا مطرح می شود این است که چگونه این افسردگی ها و اضطراب ها را درمان نماییم؟
قران راه های درمان افسردگی
‎ ‎‏1‏‎. ‎ایمان و توکل اولین راهی که قرآن برای مسأله اضطراب و دلهره ها پیشنهاد می کند، ایمان و توکل به خداست. تکیه بر خالقی که ‏قادر است. از همه چیز خبردارد و بندگانش را دوست دارد. تکیه گاهی همیشگی که همه می میرند ولی او باقی است. همه دچار مشکل ‏می شوند ولی او همیشه قهار و مسلط و حاکم بر همه چیز است‎.‎
حضرت علی (علیه السلام) می فرمایند: «کسی که توکل کند، سختی ها بر او آسان و اسباب آسانی برایش فراهم می شود». «ومن ‏یتوکل علی الله فهو حسبه». (طلاق: سه) پروفسور کارل یونگ می گوید: بی مذهبی باعث پوچی و بی معنا بودن زندگی می شود و ‏داشتن مذهب به زندگی مفهوم می بخشد‎.‎
دکتر پول ارنست متخصص دانشگاه پنسیلوانیا درباره ی نقش ایمان می نویسد: مهمترین عامل شفای مریض، ویتامین ها، داروها، ‏جراحی و.... نیست. بلکه امید و ایمان است. من به این نکته پی برده ام که از این پس باید جسم مریض را با به کار بردن وسایل طبی ‏و جراحی و روح وی را با تقویت ایمانش نسبت به خدا معالجه کرد. در روایات آمده که مؤمن مانند کوه استوار است و سختی ها او را ‏تکان نمی دهد. مانند حضرت ایوب که در مقابل بدترین مصیبت ها ایستاد و مقاومت کرد و عاقبت به رستگاری دو جهان رسید‎.‎
علامه طباطبایی (ره) ضمن تفسیر آیه 173 سوره ی آل عمران«... حسبنا الله و نعم الوکیل» می نویسد: حقیقت امر این است که تنفیذ ‏اراده و دستیابی پیروزمندانه به خواسته ها در زندگانی دنیا به علل و اسباب طبیعی و روحی نیازمند است. انسان هنگامی که قصد انجام ‏کاری را می کند، علل و اسباب طبیعی آن را آماده می سازد و چیزی بین او و خواسته اش مانع نمی شود، جز اسباب روحی مانند ‏ضعف و سستی در اراده، ترس، اندوه، نابخردی، گمان بد (منفی بافی) و... . در این هنگام، چون به خدا توکل می کند، در حقیقت به ‏سبب و علتی توسل می جوید که شکست ناپذیر است و همین امر، اراده او را چنان تقویت می کند که هیچ سبب روحی مخالف آن نمی ‏تواند او را شکست دهد. در نتیجه به سعادت و خوشبختی دست می یابد. (المیزان، ج چهار، ص 67)‏
‏2‏‎. ‎یاد خدا
دومین راهی که قرآن کریم به ما نشان می دهد، یاد خداست. آری یاد خداست که ترس از هجوم مشکلات و گرفتاری ها را از بین می ‏برد. یاد خدا دلهره ها و ترس های ناشی از بی اعتمادی به آینده را کاهش می دهد. ذکر خدا یعنی پذیرش حضور دایم و نزدیک بودن ‏آن وجود مطلق در همه جا و در همه ی زمان ها، چون که خدا از رگ های گردن به شما نزدیک تر و حایل میان انسان و جان و قلب ‏او است. «ونحن اقرب الیه من حبل الورید»(ق: شانزده)؛ «واعلموا ان الله یحول بین المرء و قلبه و انه الیه تحشرون». (انفال: بیست ‏و چهار)‏
این نزدیکی و حضور دایمی که برخاسته از ارتباط و فقر ذاتی همه ی آفریده هاست می تواند این زمینه را فراهم آورد که هیچ چیزی ‏بیرون از دایره ی علم، قدرت و حکمت او نیست. بنابراین اطمینان می یابد که همواره خدا با اوست و در همه حال رفیق و همراهش ‏است‎.‎
برای ذکر در مقامات اخلاقی - عرفانی مراتبی گفته اند از جمله ذکر لفظی و ذکر قلبی است. که بالاترین ذکر نماز است. گر چه ‏خداوند از تسبیح و تحمید مخلوقاتش مخصوصاً انسان بی نیاز است ولی این ذکرها مایه ی معرفت و تکامل انسان می شود و او را در ‏رسیدن به معرفت الهی یاری می کند (تفسیر آسان، ج شش، ص نود و یک) در عرف عرفا و اولیا، خدا انسان های عاقل و فهیم ‏کسانی هستند که همیشه به یاد خدا بوده اند و هیچ چیز حتی اشتغالات روزمره آنها را از این امر باز نمی دارد‎.‎
خداوند در آیاتی چند به این مسأله اشاره دارد از آن جمله: «... رجال لا تلهیهم تجاره و لا بیع عن ذکر الله» (نور: سی وهفت)؛ «الذین ‏یذکرون الله قیاما و قعودا و علی جنوبهم و یتفکرون فی خلق السماوات و الارض ربنا ما خلقت هذا باطلا سبحانک فقنا عذاب النار»(آل ‏عمران: 191)؛ «یا ایها الذین امنوا لا تلهکم اموالکم ولا اولادکم عن ذکر الله و من یفعل ذلک فاولئک هم الخاسرون» (منافقون: نه)؛ ‏‏«یا ایهاالذین آمنوا اذکروا الله ذکرا کثیرا». (احزاب: چهل و یک) یاد کردن خدایی که از همه زیباتر، از همه عظیمتر، از همه ‏مهربانتر، از همه بخشنده تر، به اسرار آشناتر، از همه نزدیک تر است؛ برای انسان صاحب معرفت از همه چیز لذت بخش ‏تراست.(المیزان، ج دو، ص بیست و نه) «واذا سالک عبادی عنی فانی قریب اجیب دعوه الداع اذا دعان فلیستجیبوا لی ولیومنوا بی ‏لعلهم یرشدون» (بقره: 186).‏
به همین جهت پیامبران و امامان و اولیای خدا، شبانه روز به ذکر خدا و به ویژه به نماز مشغول می شدند. رسول خدا (صلی الله علیه ‏و آله) آن قدر شب ها را به نماز گذراند که خدا به او فرمود:«طه، ما انزلنا علیک القرآن لتشقی». (طه: یک و دو) 3. حفظ، تأمین و ‏ارتقای بهداشت روان از طریق آموزش و تربیت دینی و درک واقعیت های جهان و آگاهی از قوانین نظام آفرینش و دیدن و اندیشیدن ‏در آثار الهی است و نیز تسلیم محض بودن در برابر خداوند متعال و نداشتن ترس و اندوه و غم از غیر خدا. (علم النفس الاسلامی ‏العام و التربوی، ص 84) اساسی ترین فرایند روانی انسان، شناخت است و عواطف و رفتار تحت تأثیر شناخت قرار دارد و تنها راه ‏شکوفایی و حاکمیت فطرت، پیاده شدن معیارهای الهی در همه شؤون زندگی انسان است و مشخص کردن هدف و اصلاح شناخت در ‏ابتدای حرکت الزامی است‎.‎
رشد به عنوان هدف اصلی پیامبران الهی تأمین کننده ی سلامت روان و عامل مهم در حفظ و ارتقای بهداشت روانی انسان هاست‎.‎
باور درمانی و قرآن
‎ «... ‎عسی ان تکرهوا شیئا و هو خیرلکم و عسی ان تحبوا شیئا و هو شر لکم والله یعلم و انتم لا تعلمون». (بقره: 216) اصولاً انسان، ‏سطحی نگر و قضاوت های او عجولانه و شتابزده است. دلیل این مطلب، آگاهی اندک انسان است. علم و آگاهی انسان در برابر علم و ‏آگاهی بی پایان خداوند، بسیار ناچیز است. از این رو با هر پدیده ای که به ظاهر برای او ناخوشایند جلوه می کند، به مقابله بر می ‏خیزد‎.‎
حتی گاه از مصرف دارو، تنها به این دلیل که تلخ است یا با درد همراه است، خودداری می کند و بدین ترتیب جان خود را به خطر ‏می اندازد. خداوند در این آیه، انسان را از هر گونه پیشداوری و قضاوت عجولانه در مواجهه با سختی ها و ناگواری های زندگی ‏برحذر می دارد. از یک سو از او می خواهد که ظاهر ناخوشایند برخی امور، پدیده ها و مسائل زندگی، وی را اندوهگین و ناخشنود ‏نسازد و دست به تصمیم و اقدام خطرناک نزند بلکه خویشتن داری و شکیبایی بورزد تا حقیقت امر بر او روشن شود و از سوی دیگر ‏به ظاهر خوشایند برخی پدیده ها و امکانات موجود، وابستگی و علاقه ی مفرط نشان ندهد، به طوری که همین مطلب، در یکی از ‏آیات سوره ی نساء، به گونه ای دیگر بیان شده است: «... و عاشروهن بالمعروف فان کرهتمو هن فعسی ان تکرهوا شیئا و یجعل الله ‏فیه خیرا کثیرا»(نساء: نوزده): ... و با آنان (همسرانتان) به طور شایسته رفتار کنید. و اگر از آنها (به جهتی) کراهت داشتید، چه بسا ‏چیزی خوشایند شما نیست حال آن که خداوند خیر فراوانی در آن قرار می دهد‎!‎
این آیه با اندکی تعمیم در مفهوم، خطاب به همسران است که در صورت مشاهده ی یک اختلاف سلیقه ی جزئی از یکدیگر یا هر امر ‏دیگری که به نوعی موجبات ناخرسندی و ناخوشایندی یکی از آن دو را فراهم می سازد، فوراً تصمیم به جدایی یا رفتاری ناشایست ‏نگیرند بلکه چه بسا امری موجب ناخشنودی شما می گردد در حالی که خداوند در همان چیز برای شما خیر و برکت زیادی قرار داده ‏است‎.‎
تلاوت مداوم و تکرار روزانه ی این آیات «نگاه محدود» ما را به جهان هستی «نامحدود» و «علم و آگاهی اندک» ما را با معرفتی ‏که نسبت به علم بی پایان خدا پیدا می کنیم، «افزون» می سازد؛ آرامش و اطمینان خاطر زیادی به ما در مواجهه با صحنه های سخت ‏زندگی و حوادث سهمگین که در پیش روی ماست، می بخشد، شکوه و شکایت و اظهار ناراحتی و ناخرسندی از ظاهر امور را، به ‏حداقل می رساند، حسد ورزیدن به امکانات دیگران، حرص، وابستگی و علاقه مفرط به مادیات را از میان می برد و انسان با ایمان ‏را به آرامش، شکیبایی، تصمیم گیری و اقدام سنجیده دعوت می کند. خداوند متعال در آیه دیگر در اشاره به اهمیت باور و ایمان می ‏فرماید: «ولا تهنوا ولا تحزنوا و انتم الاعلون ان کنتم مومنین»(آل عمران: 139): و سست نشوید و غمگین نگردید و شما برترید اگر ‏ایمان داشته باشید‎.‎
اساساً ایمان عبارت از هر نوع اصل راهنما، باور، یقین و یا گرایش است که به زندگی معنا بخشد و آن را جهت دهد. محرک های ‏خارجی در اطراف ما فروانند. اعتقادات و باورهای ما، صافی هایی پیش ساخته و سازمان یافته اند که ادراکات ما را از جهان بیرونی ‏تصحیح می کنند. باورها فرماندهی مغز را به عهده دارند، وقتی به درستی چیزی یقین داریم، گویی به مغز خود فرمانی صادر می کنیم ‏که وقایع بیرونی را به نحوی معین متصور سازد‎.‎
ایمان دری به سوی به روزی می گشاید، ایمان مستقیماً به سیستم عصبی فرمان می دهد، وقتی به درستی امری ایمان داشته باشید کاملاً ‏در حالت روحی خاصی فرو می روید که مقتضی آن ایمان است. اگر ایمان به درستی به کار گرفته شود، بزرگترین نیرویی است که ‏منشاء خیر و خوبی در زندگانی می شود‎.‎

از سوی دیگر همان طور که ایمان و اعتقادات صحیحمی توانند، نیرو بخش باشند، عقایدی که فکر و عمل را محدود می سازند، اثرات ‏ویرانگر دارند در طول تاریخ، مذاهب، نیروبخش میلیون ها انسان بوده اند و انسان ها را قادر به کارهایی ساخته اند که فوق تصور ‏آنها بوده است. ایمان سبب می شود که غنی ترین منابع نیروهای درونی خود را بیدار ساخته، این منابع را در جهت رسیدن به اهداف ‏خود به کار گیریم.میگنا دات آی آر، ایمان همچون نقشه و قطب نمایی است که ما را به سوی هدف راهنمایی می کند و به کمک آن ‏یقین پیدا می کنیم که به مقصد مورد نظر خواهیم رسید. مردمی که ایمان نداشته و یا نتوانند آن را در خود ایجاد کنند، در مجموعه ‏ناتوانند، اگر ایمان قوی داشته باشید با قدرت دست به عمل می زنید و دینای دلخواه خود را می سازید. ایمان به شما کمک می کند که ‏بدانید چه می خواهید و به شما نیرو می دهد که به خواسته ی خود برسید. در واقع در زمینه ی رفتار انسانی، هیچ نیرویی برای هدایت ‏انسان، قوی تر از ایمان نیست، هر چه در رفتار انسانی دقیقتر می شویم، بیشتر به قدرت خارق العاده ایمان در زندگی خود پی می ‏بریم.(به سوی کامیابی، ج یک، ص 60-61)‏
شفابخشی قرآن
‎ ‎یکی از مباحث مهم در سلسله بحث های بهداشت روانی، شفابخشی قرآن است. پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) می فرمایند: «من لم ‏یستشف بالقرآن فلاشفاه الله» (بحار الانوار، ج 92، ص 176): هر کس شفای بیماریهای خود را از قرآن طلب نکند خدا او را شفا ‏نخواهد داد‎.‎
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) در سخنی دیگر، قرآن را داور و درمان معرفی نموده اند: «القرآن هو الدواء». (بحارالانوار، ج ‏‏92، ص 176) از امام باقر(علیه السلام) نیز نقل شده است که آن حضرت می فرماید: «فی القرآن شفاء من کل داء» (بحارالانوار، ج ‏‏92، ص 176): در قرآن برای هر دردی، شفایی هست. خداوند متعال در سوره ی اسراء می فرماید: «وننزل من القران ما هو شفاء ‏و رحمته للمومنین»(اسراء: 82): و از قرآن آنچه شفا و رحمت است، برای مؤمنان نازل می کنیم‎.‎
خدای آسمان هدف از نزول آیات قرآن را «شفابخش مؤمنان» می داند و روایات یاد شده نیز در حقیقت تفسیر کننده ی این آیه و آیات ‏مشابه است. جنبه ی اثربخشی فوق العاده آیات قرآن کریم در حل مشکلات و نابسامانی های زندگی فردی و اجتماعی در روایتی که از ‏امام صادق(علیه السلام) نقل شده، به این صورت بیان شده است: «هر کس صد آیه از آیات قرآن از هرجا که باشد را بخواند، سپس ‏هفت مرتبه بگوید: «یا الله» آن گاه برسنگ های سخت دعاکند، آنها را می شکافد (بحارالانوار، ج نود و دو، ص 176) عظمت آیات ‏قرآن به اندازه ای است که سنگ ها را می شکافد تا چه رسد به مسائل، مشکلات و گرفتاری های روزمره انسان، همان طور که در ‏سوره ی حشر می خوانیم: «لوانزلنا هذا القرآن علی جبل لرایته خاشعا متصدعا من خشیه الله و تلک الامثال نضربها للناس لعلهم ‏یتفکرون»(حشر: بیست ویک): اگر این آیه را بر کوهی نازل می کردیم می دیدی در برابر آن خاشع می شود و از ترس عظمت خدا ‏می شکافد، و اینها مثالهایی است که برای مردم می زنیم شاید در آن بیاندیشند‎.‎
از طرف دیگر قرآن نوری است که هرگز خاموش نمی شود، حضرت امیرالمومنین(علیه السلام) می فرماید: «خداوند قرآن کریم را ‏بر پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) فرو فرستاد، کتابی که چلچراغش را چنان درخششی است که هرگز به خاموشی ننشیند و مشعلی ‏است که هرگز فروزشش، تاریکی نپذیرد و دریایی است که ژرفایش به سهولت پیدا نگردد. راهی است که کسی در آن گمراه و ‏سرگردان نشود... و بنایی استوار است که اساس و پایه اش ویران نمی گردد و برای بیماران دارویی شفابخش است که آنان را از بیم ‏حوادث مصون خواهد داشت، مهتری است که یاورانش هرگز شکست نمی خورند و حقی است که مددکاران و حامیانش مغلوب و ‏منکوب نگردند. پس قرآن مجید مرکز و کان گورهرین اسلام بوده و چشمه های دانش و بینش و دریاهای حکمت و معرفت از آن ‏جوشان و ریزان و باغ و بوستان های عدل و داد و جویباران مطهر از آن روان است. (نهج البلاغه، خطبه ی 198) یکی ا ز جلوه ‏های معنادرمانی بودن قرآن، سوره ی حمد است که به آن سوره ی شفا نیز می گویند‎.‎
برای درک عظمت و شأنیت سوره ی حمد همین کافی است که بدانیم که خداوند متعال در سوره ی حجر آیه 87، از سوره ی حمد به ‏عنوان یکی از دو نعمت بزرگ الهی یاد می کند که به پیامبر(صلی الله علیه و آله) عطا شده است و نکته ی مهم در این است که سوره ‏ی حمد در این آیه بر کل قرآن مقدم شده است:«ولقد آتیناک سبعا من المثانی و القرآن العظیم»: ما به تو «السبع المثانی» و «قرآن ‏عظیم» داده ایم! سوره ی فاتحه در عین اختصار، در معنا بزرگ، با عظمت، امّ الکتاب و اساس قرآن و جامع تمامی سوره های قرآن ‏و به منزله مادر آنهاست تا جایی که همچنانکه گفته شد خداوند این سوره را معادل تمام سوره های قرآن و حتی مقدم بر همه ی آنها ‏قرار داده است.(المیزان، ج دوازده، ص 201) از امام علی(علیه السلام) درباره ی فضایل پیامبر(صلی الله علیه و آله) و امتش ‏پرسیدند‎.‎
حضرت فرمودند: یکی از فضایل آن این است که: خداوند سوره ی فاتحه الکتاب را به دو نیم تقسیم کرده است، نیمی از آن را برای ‏خود قرار داده و نیمی دیگر را برای بنده اش»(بحارالانوار، ج نود و دو، ص 260) و شاید یکی از جهاتی که بدان سبع المثالی گفته ‏می شود، همین باشد. یعنی هفت آیه ای که دو قسمت است و یا منظور این است که هفت آیه ای که دو بار نازل شده است یک بار در ‏مکه و یک بار در مدینه و یا به خاطر این است که دوبار در نماز خوانده می شود‎.‎
امام محمد باقر(علیه السلام) در خصوص شفا بودن سوره ی حمد می فرماید: «من لم یبرئه الحمد لم یبرئه شیء»: هر که را سوره ‏حمد بهبودی نبخشد، هیچ چیز دیگر او را درمان نکند.(بحارالانوار، ج نود و دو، ص 261) امام صادق(علیه السلام) در روایتی می ‏فرماید: «قرائه الحمد شفاء من کل داء الاالسام»(بحارالانوار، ج نود ودو، ص 261): خواندن سوره ی حمد شفابخش و بیماری به جز ‏مرگ است. و این همان جنبه ی اثربخشی فوق العاده ی آیات قرآن کریم است که علاوه بر اینکه در همه ی زمینه های معرفتی و ‏رفتاری اعم از اعتقادی، اجتماعی، اخلاقی، فقهی، سیاسی و... استوارترین و مطمئن ترین راه را نشان می دهد. «ان هذا القرآن یهدی ‏للتی هی اقوم و یبشر المومنین الذین یعملون الصالحات ان لهم اجرا کبیرا». (اسراء: نه) در زمینه های درمانی هم، بهترین درمان و ‏سلامتی و بهداشت روان، همانا قرآن کریم است‎.‎

کتابنامه‎:‎
‏1‏‎. ‎قرآن کریم‎.‎
‏2‏‎. ‎نهج البلاغه‎.‎
‏3‏‎. ‎بوالهری، جعفر، بهداشت روان، نشر بشری، 1373ش‎.‎
‏4‏‎. ‎حسینی، سید ابوالقاسم، اصول کلی بهداشت روان در اسلام، 1374ش‎.‎
‏5‏‎. ‎حسینی همدانی، سید محمد، انوار درخشان در تفسیر قرآن، تهران، کتابفروشی لطفی، 1380ق‎.‎
‏6‏‎. ‎رابینز، آنتونی، ترجمه ی مهدی مجردزاده کرمانی، به سوی کامیابی، ج1، چ2، مؤسسه فرهنگی راه بین، 1379‏‎.‎
‏7‏‎. ‎رشاد خلیل، محمد، علم النفس الاسلامی العام و التربوی، دراسه مقارنه، کویت، دار القلم، چ1، 1407‏‎.‎
‏8‏‎. ‎سلطان علیشاه (الجنابذی)، سلطان محمد، بیان السعاده فی مقامات العباده، تهران، مطبعه دانشگاه تهران، چ2، 1344ش‎.‎
‏9‏‎. ‎طبرسی، امین الدین ابوعلی الفضل بن الحسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، بیروت، داراحیاء التراث العربی، 1379ق‎.‎
‏10‏‎. ‎طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چ3، 1397ق‎.‎
‏11‏‎. ‎فضل الله، محمد حسین، من وحی القرآن، بیروت، دارالزهراء للطباعه و النشر و التوزیع، چاپ سوم، 1405ق‎.‎
‏12‏‎. ‎کاشانی، ملا فتح الله، تفسیر منهج الصادقین فی الزام المخالفین، تهران، کتاب فروشی اسلامیه، چ2، 1344ش‎.‎
‏13‏‎. ‎مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1353-1366ش. 14. هاشمی رفسنجانی، اکبر، تفسیر ‏راهنما، قم: دفتر تبلیغات اسلامی حوزه ی علمیه، چ1، 1373-1375ش‎.‎
‏15‏‎. ‎مدرسی، سید محمدتقی، من هدی القرآن، بیروت، دارالهدی، چ1، 1406ق‎.‎

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد