سکوت صبح

وبلگ شخصی صادق داوری

سکوت صبح

وبلگ شخصی صادق داوری

داستان کوتاه دانشجویی

استاد سختگیر فیزیک اولین دانشجو را برای پرسش فرا میخواند و سئوال را مطرح میکندشما در قطاری نشسته اید که با سرعت هشتاد کیلومتر در ساعت حرکت میکند و ناگهان شما گرما زده شده اید، حالا چکار میکنید؟

دانشجوی بی تجربه فورا ً جواب میدهد
من پنجره کوپه را پائین میکشم تا باد بوزد .

اکنون پروفسور میتواند سئوال اصلی را بدین ترتیب مطرح کند :حال که شما پنجره کوپه را باز کرده اید، در جریان هوای اطراف قطار اختلال حاصل میشود : و لازم است موارد زیر را محاسبه کنید
محاسبه مقاومت جدید هوا در مقابل قطار؟
تغییر اصطکاک بین چرخها و ریل؟
آیا در اثر باز کردن پنجره، سرعت قطار کم میشود و اگر آری، به چه اندازه؟

حسب المعمول دهان دانشجو باز مانده بود و قادر به حل این مسئله نبود و سرافکنده جلسه امتحان را ترک میکرد
.
همین بلا سر بیست دانشجوی بعدی هم آمد که همگی در امتحان شفاهی فیزیک مردود شدند.
پروفسور آخرین دانشجو را برای امتحان فرا میخواند و طبق معمول سئوال اولی را میپرسد
: شما در قطاری نشسته اید که با سرعت هشتاد کیلومتر در ساعت حرکت میکند و ناگهان شما گرما زده شده اید، حالا چکار میکنید؟
این دانشجوی خبره میگوید؛ من کتم را در میارم
.
پروفسور شوکه شده و اضافه میکند که هوا بیش از اینها گرمه !
دانشجو میگه خوب ژاکتم را هم در میارم !
پروفسور درحالی که کمی عصبی شده بود میگه : اصلا هوای کوپه مثل حمام سونا داغه
 دانشجو میگه: اصلا ً لخت مادر زاد میشم
!
پروفسور گوشزد میکند که دو آفریقائی نکره و نانجیب در کوپه هستند و منتظرند تا شما لخت شی !
دانشجو به آرامی میگوید :
میدانید آقای پروفسور، این دهمین بار است که من در امتحان شفاهی فیزیک شرکت میکنم
واگر قطار مملو از آفریقائیهای شهوتران باشد، من آن پنجره لامصب را باز نمیکنم.

داستان کوتاه “کشیش و رماتیسم”

 

داستان کوتاه “کشیش و رماتیسم” 


کشیشی در اتوبوس نشسته بود که یک ولگرد مست و لایعقل سوار شد و کنار او نشست

مردک روزنامه ای باز کرد و مشغول خواندن شد و بعد از مدتی از کشیش پرسید

پدر روحانی روماتیسم از چی ایجاد میشود؟

کشیش هم موعظه را شروع کرد و گفت روماتیسم  حاصل مستی و میگساری و بی بند و باری است

مردک با حالت منفعل  دوباره سرش گرم روزنامه خودش شد

بعد کشیش از او پرسید  تو حالا چند وقت است که روماتیسم داری؟

مردک گفت من روماتیسم ندارم

اینجا نوشته است پاپ اعظم دچار روماتیسم بدی است

نکته:

پیش از پاسخ دادن مطمئن شوید سئوال را به خوبی متوجه شده اید  و جواب آنرا می دانید !

“استانداردهای ژاپنی ها”

“استانداردهای ژاپنی ها”


چند سال پیش، آی بی ام تصمیم گرفت که تولید یکی از

قطعات کامپیوترهایش را به ژاپنیها بسپارد

در مشخصات تولید محصول نوشته بود

سه قطعه معیوب در هر ۱۰۰۰۰ قطعه ای که تولید می شود قابل قبول است.

هنگامیکه قطعات تولید شدند و برای آی بی ام فرستاده شدند

نامه ای همراه آنها بود با این مضمون

مفتخریم که سفارش شما را سر وقت آماده کرده و تحویل می دهیم

برای آن سه قطعه معیوبی هم که خواسته بودید

خط تولید جداگانه ای درست کردیم و آنها را فراهم ساختیم

امیدواریم این کار رضایت شما را فراهم سازد !

“قیمت تجربه”

“قیمت تجربه”

مهندسی بود که در تعمیر دستگاه های مکانیکی استعداد و تبحر داشت

او پس از۳۰ سال خدمت صادقانه با یاد و خاطری خوش باز نشسته شد

دو سال بعد، از طرف شرکت درباره رفع اشکال به ظاهر لاینحل یکی از دستگاه های

چندین میلیون دلاری با اوتماس گرفتند

آنها هر کاری که از دستشان بر می آمد انجام داده بودند

و هیچ کسی نتوانسته بود اشکال را رفع کند بنابراین، نومیدانه به او متوسل شده بودند

که در رفع بسیاری از این مشکلات موفق بوده است.

مهندس، این ا مر را به رغبت می پذیرد. او یک روز تمام به وارسی دستگاه می پردازد

و در پایان کار، با یک تکه گچ علامت ضربدر روی یک قطعه مخصوص دستگاه می کشد

و با سربلندی می گوید: اشکال اینجاست

آن قطعه تعمیر می شود و دستگاه بار دیگر به کار می افتد.

مهندس دستمزد خود را ۵۰۰۰۰ دلار معرفی می کند.

حسابداری تقاضای ارائه گزارش و صورتحساب مواد مصرفی می کند

و او بطور مختصر این گزارش را می دهد:

بابت یک قطعه گچ: ۱ دلار و بابت

دانستن اینکه ضربدر را کجا بزنم: ۴۹۹۹۹ دلار !